موضوعات
آرشيو وبلاگ
بــــی انـتــهــاتــریــن عــبــرتـــــــــــــــ پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:داستان مداد, :: 18:11 :: نويسنده : حــسیـــنــــــ
پسرک از پدربزرگش پرسید: - پدر بزرگ درباره چه می نویسی؟ پدر بزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم، اما مهمتر ار آنچه می نویسم،مدادی است که با ان می نویسم می خواهم وقتی بزرگ شدی، تو هم مثل این مداد بشوی! پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید: - اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام!پدربزرگ گفت:بستگی داره چطور به آن نگاه کنی، در این مداد 5 صفت هست که اگر به دستشان بیاوری تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی: صفت اول: می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند، اسم این دست خداست، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد. صفت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث میشود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که از خود به جا میگذارد ظریف تر وباریک تر میشود ) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی. صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا،کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است. صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است. صفت پنجم: همیشه اثری از خو به جا می گذارد. پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می کنی، هشیار باشی و بدانی چه می کنی
نظرات شما عزیزان:
ســلام دوست عزیز شارپ چت یه چترومه که بهت پیشنهاد میکنم بهش یه سر بزنی واسه ســرگرمی خوبه اما انتخاب با خودته آدرسش رو هم این زیر گذاشتم
http://www.pcsharp.ir/chat
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
تبادل لینک هوشمند |
||